نی نی دایی و من.....
سلام این مطلب هدیه خاله جونه.
دیشب دختر داییم اومده بود خونه مامان بزرگم ما هم اونجا بودیم من دختر داییمو دوست دارم
سه ماهشه اسمش هم مهساست ولی مامان باباها به جای اینکه بگذارند من با مهسا بازی کنم خودشون با اون بازی میکنند تازه دایی محسن بابای مهسا قبلا با من خیلی بازی میکرد ولی الان چی...؟خلاصه دیشب انقدر حوصله ام سر رفته بود
رفتم رو تخت خاله ام خوابیدم
ولی مامانم اومد منو بغل کرد برد پیش خودشو بابایی بابا و مامانم همیشه منو داداشم رو میبرند گردش و پارک
و مهمونی ولی ما کوچولوها هرچی تفریح و بازی کنیم کمه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی